قصد دارم نگاهی دیگر به کتاب « بودیسم و صوفیسم » نوشته دکتر عبدالحمید ضیایی اشاره کنم و نگاهی گذرابه برخی آموزههای بودا کنیم:
آموزشهای بودا مانند همه آموزگاران عهد کهن شفاهی بود. اطلاعات امروز ما درباره بودا عمدتا بر پایه کتاب تری پیتاکا ( سه آموزه استوار) است که گفته میشود شامل گزارشهای نزدیک ترین حلقه شاگردان او از نظراتش است. تری پیتاکا به زبان پالی است و به عنوان کتاب قانون مکتب جنوبی آیین بودایی یعنی هینایانا محسوب میشود. همچنین به نام قانون تراوادا نیز میشناسند.
کتب مقدس مکتب شمالی یعنی مهایانا به زبان سانسکریت حفظ شده اند.
فرقه هینایانا امروزه در سیلان، برمه و سیام رواج دارد و پیروان فرقه ماهایانا امروزه در تبت و چین و ژاپن زندگی میکنند.
آیین هندوییسم را نمیتوان نظامیدینی به معنای متعارف آن دانست. کتب مقدس این آیین عبارتند از :
- وداها: کهن ترین مکتوبات دینی جهان هستند و زمان پیدایش آن را بین 1200 تا 5000 سال قبل از میلاد مسیح تخمین زده شده است.
- اوپانیشادها: نخستین ترجمه آن به زبان فارسی به دستور داراشکوه فرزند شاهنشاه شاه جهان در سال 1656 صورت گرفت. اروپا از طریق همین ترجمه فارسی به عظمت آن پی برد. سپس دانشمندی به نام دوبرون آن را به لاتین ترجمه کرد. همین ترجمه وقتی به دست شوپنهاور فیلسوف آلمانی رسید چنان وی را تحت تاثیر قرار داد که اوپانیشاد را راه گشا و راهنمای اندیشه بشری در عصر جدید دانست.
- گیتا: اگر وداها را مقدس ترین متن دینی نزد برهمنان و روحانیون بدانیم و اوپانیشاد را مهمترین متن نزد حکیمان و فیلسوفان بدانیم، برای قاطبه مردم هند مهمترین کتاب مقدس گیتا است. اگر ملاک نفوذ و تاثیر همگانی باشد بدون تردید گیتا کتاب مقدس اصلی هندوهاست.
دهرمه: در قاموسهای بودایی معانی زیر برای دهرمه ذکر شده است: معیار، درستی، قانون، آیین، عنصر شیء، پدیده، واقعیت, عدالت, تعالیم بودایی و حقیقت غایی. در آیین هندو والاترین شکل دهرمه انجام تکلیف به خاطر نفس تکلیف است نه به خاطر پاداش.
فیلسوفان بودایی به راه میانه اعتقاد و ایمان دارند و آن راهی است که در امور نفسانی بین زهد و برخورداری واقع میگردد. بودا در نخستین وعظ خود میگوید: « از این دو افراط و تفریط باید دوری ورزند.... یکی زندگی این دنیاست که لذت و خوشی در بر دارد و غیر حقیقی است، دیگری راه ریاضت است... که ناهموار است و غیر حقیقی... کامل( بودا) از هر دوی اینها دوری جسته و راهی که بین این دوست را در پیش گرفته » راهبان بودایی توجهی به ریاضتهای برهمنان هندویی نداشته و گاه به تمسخر آن پرداخته اند.
درباره آموزههای بودا باید گفت که رنج ( دوکهه) کلیدی ترین مفهوم این آیین است. از منظر دقیق فلسفی باید بین درد و رنج تفاوت قایل شد. برای این تفکیک نظر جان هیک راه گشاست. وی معتقد است که درد متعلق به ساحت جسمانی است که با سیستم عصبی مرتبط است و حیوانات نیز بدان دچار میشوند اما رنج متعلق به ساحت روحانی یا فراروانی فرد است و نقطه مقابل آن لذت است. همین که انسانها از ناپایندگی شادی آگاه اند خود منبعی از غصه و رنج را فراهم میآورد. در واقع ماهیت ناپایدار شادی خود عامل رنج است.
شخص رها یافته از رنج تبدیل به بی مرگ میشود و به حالت خاموشی کامل یا نیروانا میرسند. در کیش ماهایانا بی مرگها به دلیل مهر ورزی به تمام موجودات سعی میکنند به بقیه نیز برای رسیدن به بیداری یاری برسانند. بی مرگهای هینایانا چنین نیستند و به صورت فردی به قلمروی بیداریها میروند. در ماهایانا یا چرخ بزرگ بودیسم مورد پذیرش آنها انسانهای بیشتری را به نیروانا میرساند
آموزشهای بودا دربارهی رنج و چگونگی رهایی از آن در چهار حقیقت شریف متبلور شده است:
- نخستین حقیقت این است که بیماری و رنج ( دوکهه) به راستی و عملاً وجود دارد. همه تجربههای زندگی ما حتی تجربههای شادی در لفافههایی از درد و اندوه پیچیده شده اند.
- دومین حقیقت شریف اشاره به علل بروز رنج میکند. علت منشا بروز رنج، « تانها» ( تشنگی) است.
- سومین حقیقت شریف این است که برای علاج رنج واقعاً راهی وجود دارد. یعنی بیماری رنج واقعاً علاج پذیر است.
- چهارمین حقیقت شریف طریقتی است که به انقطاع رنج میانجامد. این حقیقت در بردارنده نسخه و دارو است و آن را معمولاً به نام طریقت هشت خوان شریف مینامند.
راههای هشت گانه عبارتند از: فهم درست، فکر درست، سخن درست، عمل درست معاش درست، تلاش درست، توجه درست، تمرکز درست
گستره و مدت زندگی فرد از طریق زنجیرههای زادمرگ از بی نهایت در گذشته تا بی نهایت در آینده بدون هیچ وقفهای ادامه مییابد( سمساره)، مگر اینکه در این اثنا نجات و رهایی حاصل آید. مجموع این فرآیند بازتولد و تکرار سمساره نام دارد. سمساره ماهیتی جز بی ثباتی و تدویر ندارد و جهانی است در تقابل با نیروانا که وضعیتی ثابت و جاودانه دارد. حقیقت نیروانا همانا معرفتی درخشان است که سالک در طی آن به روشن شدگی ( بودهی) میرسد و بودا میشود.
عموم بوداییان این آموزه را در کنار چهار حقیقت عالی و راههای هشت گانه عالی، تعلیم بنیانی آیین بودا دانسته اند.
مطابق آموزههای بودا حتی یک واقعیت از زندگی من نیست که توسط زندگی پیشین من مقدر نشده باشد. این چیزی است که کارما نامیده میشود. ما تا ابد در حال بافتن کارمای خود هستیم و هنگامیکه میمیریم موجود دیگری که وارث آن کارماست متولد میشود. یکی از مریدان شوپنهاور که شیفتهی آیین بودا بود داستان آشنایی خود با یک گدای نابینایی در هند را نقل میکند که گدا معتقد بوده است « اگر من نابینا به دنیا آمده ام دلیل آن گناهانی است که در زندگی پیشینم مرتکب شده ام، نابینا بودن من عادلانه است». گاندی با ساختن بیمارستان مخالف بود . میگفت بیمارستان و امور خیریه صرفاً ادای دِین را به تعویق میاندازد. اگر دیگران رنج میبرند باید ببرند تا تاوان گناهی را بپردازند. اگر به آنان کمک شود بازپرداخت دِین آنها به تعویق میافتد!!